قاصدک آسمانی

پیام های آسمانی وزمینی

قاصدک آسمانی

پیام های آسمانی وزمینی

داستان با موضوع:
*پندهای آموزنده
*سبک زندگی
*آداب ومعاشرت

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۷ مهر ۹۵، ۰۰:۱۴ - mohammadreza
    سلام
  • ۱۸ شهریور ۹۵، ۱۰:۵۲ - javad
    سلام

نماز خربزه ای

دوشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۴۷ ب.ظ

✍بزرگی می‌گفت: روزی به قصد تشرف به مسجدالحرام و خواندن نماز در آن مکان مقدس، از خانه خارج شدم. در میانه راه، خطری پیش آمد و خداوند مرا از مرگ نجات داد و با کمال سلامت به مسجد آمد. نزدیک در مسجد، خربزه‌های بسیاری روی زمین بود و صاحبش مشغول فروش آنها بود. قیمت آن را پرسیدم گفت: آن قسمت، فلان قیمت و قسمت دیگر ارزان‌تر و فلان قیمت است. گفتم: پس از برگشت از مسجد، مقداری می‌خرم و به منزل می برم؛ پس به مسجدالحرام رفتم و مشغول نماز شدم. در حال نماز با خود فکر کردم از قسمت گران آن خربزه بخرم یا قسمت ارزان‌تر آن! اصلاً چه مقدار بخرم؟ خلاصه تا آخر نماز در این خیال بودم. وقتی نماز به پایان رسید و خواستم از مسجد بیرون بروم، شخصی از در مسجد وارد شد و نزدیک من آمد و در گوشم گفت: خدایی که امروز تو را از خطر مرگ نجات بخشید، آیا سزاوار است که در خانه او نماز خربزه‌ای بخوانی؟ فوراً متوجه عیب خود شدم و برخود لرزیدم. خواستم از او کمک بخواهم، اما دیگر او را نیافتم.


 👤عبدالحسین دستغیب،📕 داستان‌های شگفت، 📖ص 91


  • علمدار عشق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی